کد مطلب:243862 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130
سخن حضرت راجع به یحیی بن قاسم
[186] 36 - طوسی آورده است:
از علی بن محمد بن قاسم حذاء كوفی، روایت شده كه گفت: از مدینه بیرون آمدم و چون از دیوارهای پایانی آن، رو به سمت عراق گذشتم، ناگهان مردی را دیدم كه بر قاطر سفید سیاه آمیخته ای نشسته و راه می سپارد، به یكی از همراهان گفتم: این آقا كیست؟
او گفت: پسر امام رضا علیه السلام.
راوی گفت: سعی كردم خودم را به او برسانم و چون دید كه می خواهم به وی برسم، برایم ایستاد، به حضرت رسیدم و سلام دادم، دستش را به سویم دراز كرد، آن را گرفتم و بوسیدم، از من پرسید: كیستی تو؟
عرض كردم: فدایت شوم! یكی از دوستداران شما، من علی بن محمد بن قاسم حذاء هستم.
حضرت به من فرمود: بدان كه عمویت، از پدرم امام رضا علیه السلام رو گردان بود، عرض كردم: فدایت شوم! او به راه آمد، حضرت فرمود: اگر به راه آمده است، باكی نیست و اسم عمویش، یحیی بن قاسم حذاء بود. [1] .
[ صفحه 158]
از علی بن محمد بن قاسم حذاء كوفی، روایت شده كه گفت: از مدینه بیرون آمدم و چون از دیوارهای پایانی آن، رو به سمت عراق گذشتم، ناگهان مردی را دیدم كه بر قاطر سفید سیاه آمیخته ای نشسته و راه می سپارد، به یكی از همراهان گفتم: این آقا كیست؟
او گفت: پسر امام رضا علیه السلام.
راوی گفت: سعی كردم خودم را به او برسانم و چون دید كه می خواهم به وی برسم، برایم ایستاد، به حضرت رسیدم و سلام دادم، دستش را به سویم دراز كرد، آن را گرفتم و بوسیدم، از من پرسید: كیستی تو؟
عرض كردم: فدایت شوم! یكی از دوستداران شما، من علی بن محمد بن قاسم حذاء هستم.
حضرت به من فرمود: بدان كه عمویت، از پدرم امام رضا علیه السلام رو گردان بود، عرض كردم: فدایت شوم! او به راه آمد، حضرت فرمود: اگر به راه آمده است، باكی نیست و اسم عمویش، یحیی بن قاسم حذاء بود. [1] .
[ صفحه 158]
[1] اختيار معرفة الرجال 2: 773 ح 903.